☻☻

اقا یکی برام کامنت میزاره و سوال میپرسه که نه وبلاگ داره نه ایمیل

کامنتاشم خصوصی میزاره!

اخه خواهر من با دود جواب بدم؟؟؟؟

 

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

اقای بی ادب😒

اقا یه چییییزی!

۴سال پیش یه همکار اقا داشتم ازم خواستگاری

کرد

اصلا یادم نیس اینجا درموردش نوشتم یانه

اره اقا من با این پسره دوبار بیرون رفتم

و مورد پسندم واقع نشد😬

بچه بود،خسیس بود،ازنظر ظاهرم ازش خوشم نیومد

گفتم نه

بعداز شنیدن نه این اقا نهایت بی ادبی رو نشون داد 

و رفت!

۲ سال پیشم از مرکز ما اخراج شد

امروز یکی از همکارا زنگ زده که

اقای بی ادب رو میشناسی؟؟؟

زنگ زده به دوستاش تو بخش ما و شماره تورو خواسته

گفته برای امر خیر میخوام

زنگ زدم ازت بپرسم شماره ت رو بدم یانه؟؟؟

😐😐😐😐😐

نمیدونم واقعا رفتار اون زمانشو یادش رفته؟؟؟؟

گفتم نهههههه به هییییچ وجه شماره منو بهش ندید...

۳ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

جماعت نون به نرخ روز خور

چندتا وبلاگ بودن که دنبالشون میکردم

امروز هر کدوم که عکسی  یا پست حمایت از ق.س

گذاشتن رو از لیستم حذف کردم

والا مردم دارن از بدبختی میمیرن

اونوقت یه عده.....

 

۶ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

زندگی بی عشق

یه وب و میخونم

واسه یه اقاس که تازه نامزد کرده 

چند وقت پیش نوشته بود که نامزد کردم 

ولی عاشق نیستم

یا نوشته بود دارم تظاهر میکنم 

یه جا دیگه هم نوشته بود من بیشتر از عشق دنبال

قدرتم...

خودم کم بدبختی دارم از اونروز که این پست و خوندم

همش دارم غصه اون دختره رو هم میخورم....

به نظر من هیییچ چیز بدتر از بودن با کسی  که دوستت نداره 

نیست...

طفلک دختره...

 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

کارای انجام نشده....

کلی کار دارم که باید انجام بدم

ولی به هیچکدوم نمیرسم  

کلاس دف الان جلسه ی هفتمه 

تا جلسه پنجم همه چی خوب پیش رفت یعنی

سر فرصت تمرین میکردم و با لذت میرفتم کلاس

الان ۲ جلسه س که اصلا تمرین نمیکنم

یعنی واقعا وقتشو ندارم

همش اضافه کار نگهم میدارن

وقتیم از سرکار میام از خستگی نا ندارم  تمرین کنم

میگیرم میخوابم از خوابم که بیدار میشم 

بعداز ظهرِ تا به خودم بیام میشه هشت شب

هشت شبم که نمیشه دف تمرین کرد  

فردا صبحشم  میرم کلاس

الان ۲ جلسه س هیچ  پیشرفتی نداشتم

برای دندونامم پیش یه متخصص ارتودنسی رفتم

گفت همه دندوناتو درست کن بیا برای ارتودنسی

حالا هی وقت میگیرم از دندونپزشکی  هی منو اضافه کار

نگه میدارن و نمیزارن برم 

الان هشتم وقت دکتر داشتم 

سرکار گفتن همکارت نیومده باید اضافه کار بمونی

اون وقتم پرید دوباره امروز وقت دکتر داشتم

تا ساعت ۱۱ واسه دوز سوم واکسن 

نگهمون داشتن وقت امروزمم پرید☹

یه دونه دندونمم درست نکردم☹

میخواستم اموزش ترکی استانبولی رو انلاین 

شروع کنم ولی وقتشو ندارم

کلا زندگی من شده سرکار رفتن و خوابیدن

یا سرکارم  یا خونه خوابیدم 

کلی کار دارم که باید انجامشون بدم....

 

 

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

محل کار رویایی من...

مسوول کار گزینی کاری انجام نداد 

یعنی تغییری تو وضع ما پیش نیومد 

مسوولمون به شدت ادم بدیه...

دیروز شیفت بودم امروزم اضافه کارم

گوشیمو قایمکی اوردم سرکار ...

از کارم متنفرم ولی نمیتونمم

کارمو ول کنم...

کم کم دارم به نگهداری سالمند تو خونه فکر میکنم...

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

کارتو معدن از کار ما راحت تره....

پریروز تصمیم گرفتم خودم مستقیم زنگ بزنم به سوپروایزر 

وبگم که میخوام مدرکمو ارائه بدم برای ارتقای شغل ،

امیدوار بودم که موافقت کنه ولی نکرد 

با اعصاب خورد شیفتو گذروندم 

ولی خب حداقل دیگه تکلیفم مشخص شد 

اینجوری الکی امیدوار نمیمونم 

و میرم میگردم دنبال کار

یه مشکل دیگه ای هم که تازگیا به وجود اومده اینه که

یه مسوول جدید برای ما اومده که خیلی ادم بدیه

انگار اومده عقده های بچگیشو اینجا خالی کنه

۳۵ سالشه 

به خودش اجازه میده به همکارا بگه تو بیخود کردی تو غلط کردی...

به من تاحالا همچین حرفی نزده که اگه بزنه من همونجا میزنم تو دهنش

مسلما همون لحظه اخراج میشم ولی خب اگه این موضوع

واسه من پیش بیاد من حتما میزنم تو دهنش...

دیروز صبح شیفتو به همکارا تحویل دادیم میخواستیم بریم خونه 

که دیدم یکی از همکارا که خیلی خانم باشخصیتیه و سنشم بالاس

داره گریه میکنه و میگه مسوول اومده به من میگه تو بیخود کردی 

فلان کارو کردی!

درصورتی که اون کار به دستور سوپروایزر که مافوق مسوول

ماست انجام شده بود،هرچقدرم همکار ما میگفت خانم سوپروایزر به من

دستور اینکارو داره بازم مسوول ما به توهیناش ادامه میداد...

بااعصاب خورد رفتیم که بریم خونه

من واقعا دیدم اعصابم نمیکشه اونقدر که گریه های همکارم 

منو بهم ریخته بود

زنگ زدم کار گزینی و گفتم با خانم ن کار دارم 

خانم ن مسوول کار گزینیه و فرد دوم مرکز ماست 

یعنی ریاست بعدم خانم ن

گفت خانم ن داره صبحانه میخوره کارتو به من بگو گفتم نه باخودش 

کار دارم

گفت تا ساعت ۱۱ هم میخواد بره فلان قسمت بعداز ۱۱ زنگ بزن

گفتم باشه و قطع کردم

رسیدم خونه میخواستم بخوابم که گوشیم زنگ خورد 

خود خانم ن بود 😳😳

پرسید خانم چ زنگ زده بودی بامن کار داشتی؟

مسلما بهش گفتن من زنگ زدم و گفتم با خودش کار دارم 

فهمیده یه موضوعی پیش اومده و زنگ زده

اخه ماها تا چیزی پیش نیاد بهش زنگ نمیزنیم 

خانم ن هم معمولا به کسی زنگ نمیزنه بگه چیکارم داشتی زنگ زدی!

گفتم بله من زنگ زدم و بهش گفتم مسوولمون چه رفناری با ما داره

گفتم مسوول با سوپروایزر مشکل داره و اگه دستور سوپروایزر رو انجام بدیم

این خانم باهامون دعوا میکنه و بی احترامی میکنه

گفت حتما پیگیری میکنم

از کاری که کردم پشیمون نیستم ریسک اینکه بگن من زنگ زدم و این حرفارو 

زدم هم قبول کردم

فردا شیفتم و نمیدونم چه اتفاقی قراره بیوفته ولی بازم میگم اصلا پشیمون نیستم...

امروزم رفتم دوجا فرم پر کردم  بیمارستان ملارد و بیمارستان شهریار

بیمارستان ملارد و نمیشناختم خیلی جای پرتی بود 

خیلی اذیت شدم تا برسم اونجا و برگردم شهریار

هنوز تاسیس نشده و داره نیرو میگیره 

امیدوارم که بهم زنگ بزنن...

 

 

 

 

 

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

مشکلات زنانه

همیشه از دکتر زنان میترسیدم

یکی از علتاشم مامان بود که هیچوقت دکتر زنان نمیرفت 

یه جوری که انگار اونم از دکتر زنان رفتن میترسید

از دوران نوجونی هیچوقت پریودام منظم نبود یه ماه 

بود و یه ماه نبود 

هیچوقت نرفتم دکتر

میترسیدم 

کلا اسم دکتر زنان برام ترسناک بود 

دوسه ماه پیش دادم دکتر عمومی مرکزمون برام یه سونو و یه ازمایش

هورمونی نوشت انجامش دادم

فهمیدم کیست دارم و هورمونامم بهم ریخته س

بردمش به همون دکتر مرکز خودمون نشونش دادم گفت

پیگیری کن برو دکتر زنان پس فردا بچه دار نمیشیا...

ترسیدم...

مجبوری رفتم پیش دکتر زنان اصن چیز وحشتناکی که فکر میکردم نبود

برام دارو نوشت مصرف کردم والان ماه اولیه که دقیقا طبق برنامه پریود شدم

اینقدر خوشحالم که نگو

فک نمیکردم یه روز از پریود شدنم اینقدر خوشحال بشم...

 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

اینجا نا امیدی موج میزنه

شرایط اقتصادی خیلی بد شده

یه ماه تمام جون میکنی و هنوز نصف ماه نرسیده

هیچی پول نداری...

ازپونزدهم ماه به بعد دیگه باید شش پله زیر خط فقر زندگی کنی

هر روزم همه چی داره گرون تر میشه ،هرچقدر تلاش میکنی که زندگی رو

بهتر کنی فایده ای نداره...

اینو یه بچه ۷ ساله هم میفهمه که شرایط خوب نیس...

دیشب داشتم حساب و کتاب میکردم،داشتم خرجای کلی زندگیمو مینوشتم

۵۰ میلیون فقط دندونام خرج داره،فکم باید جراحی شه ،لوزه دارم ....

سرما که میخورمم نمیتونم دکتر برم یه سرماخوردگی برای ادم ۴۰۰ تومن

خرج برمیداره...

اونوقت حقوق من چقدره؟۳۹۰۰

حالا حقوق من خوبه خیلیا ماهی ۲۵۰۰ حقوقشونه

باید خرج زن و بچه و اجاره خونه و خوردخوراک ویه وقتی خرج درمانم بدن....

دیشب بعد از حساب و کتابام به این نتیجه رسیدم که هیییچ فایده ای نداره 

هرچقدرم تلاش کنم نمیتونم این مشکلات و حل کنم

امیدی برای اینده وجود نداره...

اونوقت یه عده ......از این وضع مملکت دفاع میکنن

 من نمیفهمم اینا تو سرشون جای مغز کاهگل ریختن که اینجوری یقه خوشون رو

برای این .... پاره میکنن؟

 

 

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

دف نوازی

دو سه سالی بود که به دف نوازی عداقه مند شده بودم

ولی خب دنبال کلاس رفتن نبودم 

یعنی خودم پیگیرش نبودم

دیروز تو یه حرکت انتحاری رفتم اسممو نوشتم کلاس دف نوازی!

مدرک کمک پرستاریمم اومده،گفتن فردا بیا بگیرش !

فردا میگیرمش و از پس فردا شروع میکنم به گشتن کار تو ی بیمارستانا🙂

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

داستان های دنباله دار جراحی فک!

چند وقته از این دکتر به اون دکتر میرم  واسه جراحی فکم

اخرین نظر پزشکایی که  رفتم ارتودنسی قبل از عمل بود

ازیه سال قبل از عمل باید ارتودنسی کنم و هفت ماهم بعد از عمل

پس جراحی فک تا یه سال اینده عقب افتاد

از شنبه میگردم دنبال یه جا با قیمت مناسب برای ارتودنسی

فک منم داستانی شدا !

نمیشد خدا یه فک نرمال میداد بهم که این همه دردسر نکشم؟

بازم حالا شکر دردی داده که درمان داره

 

 

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

تصادف

بعداز تصادفم اعتماد به نفسم اومده پایین 

واسه رانندگی استرس میگیرم 

دیروز از سرکار برگشتنی مثل دست و پا چلفتیا 

رانندگی میکردم

دوبارم نزدیک بود باز تصادف کنم...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

اسکوروچ پیر

همچنان دارم کارای قبل از جراحی فکم رو انجام میدم

وسطش یه وقفه مثلا ۱۰ روزه میوفته ولی باز ادامه میدم

تاالان پیش ۳ تا دکتر رفتم تانظرشون رو بدونم

یکیشون یه دکتر خیلی معروف بود به اسم دکتر محمد قاسم شمس

فهمیدم تو یه بیمارستانم هست ،اخه من نمیتونم خصوصی

عمل کنم

یعنی از پس هزینه ش برنمیام

به سختی وقتشو گرفتم رفتم پیشش

تا گفتم سلام گفت عکس ،قالب دندون  

نشونش دادم بدون هیچ حرف دیگه ای فقط

 گفت بیا مطبم عملت کنم ۸۰ تومن پول عملته 

۲۰ تومن ارتودنسی😐

گفتم اقای دکتر من میخوام تو بیمارستان عمل کنم 

از نظر مالی توانایی عمل تو مطب رو ندارم.

واسه همینم اینجا وقت گرفتم

فقط برگشت گفت به هر حال این ادرس 

مطبمه از نظر مالی اوکی شدی بیا اونجا!

مریض بعدی...

😐😐😐😐

یه کلمه راجع به عکس یا قالب دندون نظر نداد

چقدر یه دکتر میتونه پولکی باشه...

گفتم حالا شما نظرتون رو بدید من باید اول ارتودنسی کنم

یا جراحی فک پیش دوتا دکتر دیگه هم رفتم 

نظراتشون متفاوت بود

گفت بیا مطب بهت میگم......

از بیمارستان در اومدم بیرون از خودم بدم اومد که اینقدر

پیگیر بودم و به سختی وقت این دکتر رو گرفتم....

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

تصادف

پریروز داشتم میرفتم سرکار 

ساعت ۷ صبح یه کامیونت زد به ماشینم

داشتم مسیرمو میرفتم یهو تغییر مسیر داد و با سپرش زد به

گلگیر سمت راننده...

اولین بار بود تصادف میکردم 

خیلی ترسیدم

پیاده شدم زنگ زدیم افسر بیاد

زنگ زدم بابام و داداشمم اومدن

همه اونایی که اونجا شاهد صحنه بودن میگفتن 

مقصر اون اقاهه س 

من مسیرمو میرفتم اون

یهو پیچیده ..

افسر اومد منو مقصر اعلام کرد

فک کنم ۵۰۰ تومن خرج ماشینم شه...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

ادمای سمی

اقا سلام 

خوبید؟

منم خوبم

راستش خوبم ولی فکرم درگیره...

درگیر اینکه کجای راهم اشتباهه؟

شدیدا حس میکنم ادم دوست داشتنیی نیستم

رابطه هام به بن بست میخورن درصورتی که

من از ۱۰۰ درصد توانم مایه میزارم....

ولی تهش بازم همه چی خراب میشه....

به همه چیز فکر میکنم 

میرسم به اونجا که باهمه وقت و انرژی که گذاشتم 

پس حتما ایراد از خودمه که همه چی اینجوری میشه...

یا من واقعا ادم دوست داشتنیی نیستم یا ادمای سمی رو برای رابطه 

انتخاب میکنم...

 

 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

۲۷ سالگی

اقا سلام علیکم

گفتم بیام در جریان بزارمتون که

شادی خانومتون امروز ۲۶ سالش تموم میشه

و پا میزاره به دنیای ۲۷ سالگی!!!!

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

تصمیمات جدید

این چند روز خیلی از دست خودم عصبانی بودم

اونقدر عصبانی بودم که باخودم حرف میزدم و میگفتم اشتباهیی

اسم من شادی شده باید اسم منو میذاشتن خر یا گوزن ....

اونقدر عصبانی بودم که مدام به خودم غر میزدم که حقته 

تو احمقی تو باید این بلاها سرت بیاد.....

هنوزم عصبانیم ولی خب به اندازه کافی خودمو سرزنش کردم

دیگه بسمه...بقیه اذیتم میکنن دیگه خودم خودمو اذیت نکنم

راجع به جراحی فکم نوشته بودم

نصفه کاره ولش کردم تا مامان عمل کنه بعد من برم برای جراحی

الان دوباره دارم کاراشو میکنم امروز رفتم دوتا عکسی که باید میگرفتمو

گرفتم

واسه ماه اینده میرم برای جراحی فک

دوران نقاهت فکم تموم شه بینیمم عمل میکنم بعد میرم سرکار...

عمل بینی سرکار من ممنوعه بعد از مرخصی برگردم سرکار

سرماه اخراجم میکنن 

ولی خب تصمیمو گرفتم انجامش میدم بعدم میرم دنبال کار دیگه

دیگه انگیزه ای برای موندن تو اون مرکز ندارم

دوره کمک پرستاریم که تموم شد درخواست دادم برای ارتقای شغل

موافقت نکردن...

حس میکنم زحمت کشیدنام بی فایده بوده...

باید برم 

باید یه تغییر تو زندگیم بدم...

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

اشتباهات بی پایان من...

بچه ها من باز اشتباه کردم...

کدومتون میتونه پاشه بیاد یه دونه محکم بکوبه تو

دهن من؟

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عمل اسلیو مامان

اقا سلام

خوبید؟

من خوبم

مامان عمل کرد 

و خداروشکر الان حالش خوبه 

صبح روز چهارشنبه بردنش اتاق عمل و منم یه راست

از سرکار رفتم بیمارستان

وقتی رسیدم تو اتاق عمل بود 

خیلی طول کشید تا بیارنش بیرون

وقتی هم اومد بیرون خیلی درد داشت

من واقعا پیشنهاد نمیکنم کسی این عمل رو انجام بده

شب اولی که اونجا بودیم خیلی خیلی خیلی سخت گذشت

وقتی هم که اومدیم خونه جدا از حال جسمی حال روحیش هم خوب نبود

اینکه میگن بیشتر کسایی که عمل اسلیو میکنن

افسردگی میگیرن واقعا حقیقت داره

فکر کنیدیهو از لذت غذا خوردن محروم بشید

الان مامان تو این وضعیته

از بعد از عملش فقط مایعات خورده و غذاشم اب ماهیچه بوده

دیروز که از سرکار اومدم خونه بردمش حموم

بعدم موهاشو سشوار کشیدم و بافتم یه کمم ارایشش کردم

خیلی حالش بهتر شد

خیلی سال بود که موهاشو نبافته بود

امروزم که از خواب بیدار شد گفت موهامو بباف!

خلاصه که اقا از دیروز یه کم بهتره

ولی از من به شماها نصیحت که هیچوقت این عمل و نکنید

به عذاب و درد بعدش اصلا نمی ارزه

 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

عمل اسلیو هفت ساعته ی مامان😶

دیروز عقد شایان بود

خیلی یهویی و هول هولکی شد ولی خب

خداروشکر که به خوبی گذشت!

امروزم مامان بستری شد و فردام قراره عمل اسلیو معده انجام بده...

من امروز سرکارم فردا یه راست از اینجا میرم بیمارستان 

خیلی ترسیدم...

خیلی نگرانم

ایشالله همه چی خوب پیش بره

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان