کرونا...

سلام

فعلا بابام هیچ علایمی نداره

دایم داریم چکش میکنیم

ایشالله که چیزی نباشه

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

کرونا

وای وای اصن نمیتونم باور کنم بعضی از

مردم اینقدر اشغالن

من بابام تو اژانس کار میکنه

یه رستوران تو محلمون هست زنگ میزنن 

ماشین میخوان حال اشپزشون بد بوده الکی به بابام 

میگن با موتور خورده زمین ببرش بیمارستان

بابامم سوارش میکنه میبره نگو کرونا داشته

الان جلو بیمارستان از هوش میره بابام میفهمه که کرونا بوده

نمیدونم بابام گرفته یا نه...

وای

 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

قرارِ ۱ ساله

اینقدر فکرم درگیره که حد نداره 

اولین بار تو تاریخ۶ ساله ی وبلاگ نویسیم

تو فاصله ۴ ساعت ۳ تا پست میزارم!!!

بچه ها شاید خیلیا بتونن تو خونه خودشون رو قرنطینه کنن

ولی کار ما ازاون کاراست که نمیشه تعطیلش کرد،و من فردا 

شیفتم!

پس اگه یه وقت اومدید دیدید این پیج ۱ ساله که فعالیت نداره بدونید

کرونا گرفتم مردم!!!!!

میگم یک سال چون امکان داره یهو چند ماه سرم شلوغ شه و نتونم 

بیام ولی یک  سال محاله که به وبم سر نزنم!

 

۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

هیچ کسی نیست؟؟؟؟

تو این ۷ روزی که خونه بودم فقط خوابیدم 

اونوقت یکی نیس به من بگه دختر تو عقل نداری؟

چرا تمیز کردن اتاقتو میزاری واسه روز هشتم و یه روز 

قبل از سرکار رفتنت؟؟؟

بعد اونوقت یکی دیگه نیس بگه وقتی تو اتاق تکونیت

چند تا سی دی پیدا میکنی که هیچی روش ننوشته چرا میزاریش

تو لپ تاپ که عکسای سیزده بدر ۹۲ باشه

و قیافه نامزد سابقتو تو اون عکسا ببینی و از فرط

اعصاب خوردی همون جا وسط وسایلا با سر درد بخوابی؟

یکی نباید اینارو به من بگه؟؟؟؟

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

کرونا

نمیدونم کی قراره بلا از ایران دور بشه

پارسال همین موقع بود که میرفتیم با سونیا شهریارگردی

ولی ادم اون لحظه قدر نعمتاشو نمیدونه

الان که به خاطر کرونا تو خونه حبس شدیم

میفهمم  واسه همون خوشیای کوچیکم باید شکرگزار بود.

دیروز باید میرفتم بانک

خیلی حس بدی بود نه میشد به جایی

دست بزنی نه چیزی بخری بخوری

اصن احساس میکردم همه جا ویروسیه و هرجا بشینم

قراره کرونا بگیرم...

من از مرگ نمیترسم ولی میترسم کرونا بگیرم

و به خانوادم انتقال بدم

شایان و بابا نباید کرونا بگیرن

بیشتر از همه نگران شایانم...

شیفت دوم این ماه و که استعلاجی گرفتم نرفتم

شیفت سوم که میشددوروز پیشم

خودشون از سرکار زنگ زدن گفتن چون مریضی

یه شیفت دیگه هم نیا که کامل خوب شی!

نباید اومدی اینجا اصلا علایم سرماخوردگی داشته باشی!

حالا منم خوشحال و شاد و خندان نشستم تو خونه!

اییینقدر بدم اومده ازاونجاکه هی دعا میکنم یه چیزی بشه

منو اخراج کنن حداقل چند ماه بیمه بیکاری بگیرم و

بعدم برم دنبال یه کار دیگه!

پ.ن:دعاکنیم زودتر درمانی برای کرونا پیدا بشه مردم ایران

خیلی بدبختی دارن و کرونا واقعا واسشون زیادیه.

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

زندان زنان!!!

سلام

امروز دومین روزیه که منو جابه جا کردن

سرکار من و از بخش بچه های ایزوله به بخش

بزرگسالان فرستادن

کارم خیلی سخت تر و بیشتر شده

1 اسفند اولین شیفتم بود

کلمه افتضاح واسه اون روز کمه یه چیزی بیشتر از افتضاح بود

بزارید بیشتر توضیح بدم تا متوجه شید منظورم از

افتضاح و سخت چیه!

من اونجا وسط کار شدم یعنی

من یه بخش دارم با 16 تا مددجو که همشون زنای بالای

30 سال هستن سرپا و عصبی

جدا از این بخشی که دارم مسوول بردن نامه های اداری به

بخشای مختلف مرکز گرفتن جیره ی خوراکی بچه های بخش های

دیگه و بخش خودم نظافت بخش پرستاری و اتاق

مسوول اوردن دم به دقیقه چای برای مسوول

گرفتن ناهار و شام و صبحانه ی بخش خودم و بخش های

اطراف از اشپزخونه مرکزی و پخش سهمیه ی بخش ها

و در اخر شستن اون قابلمه هایی که توشون برای 160 نفر غذا

گرفتم....

جدا از این کارا حموم دادن و نظافت بچه های بخش خودم و

اتو زدن لباساشون هم هست!

و من باید همه ی این کارا رو انجام بدم تنهایی!

کارا به کنار چون ادم بلاخره عادت میکنه

ولی زنایی که اونجان همه دیوونه و عصبی ن هیچ جوره

حریفشون نمیشم

بهم حمله میکنن فحش میدن و من حتی نباید جواب

بدم چون باعث میشه بدتر عصبی شن و به

خودشون اسیب بزنن!

تازه من تو بخش تنهام و شبا خیلی میترسم

و بایدم سرکشیک که میشه از ساعت 2 شب تا 5 صبح

بین دوتا بخش خودم و بخش بغلی در رفت وامد باشم

که بازم تو محوطه ی تاریک نصفه شب واسم خیلی ترسناکه...

نمیدونم خدا چرا داره اینکارو بامن میکنه

من دیگه توانایی این همه دغدغه و استرس رو ندارم

امروز شیفتم بود ومن رفتم دکتر و یه استعلاجی گرفتم ونرفتم

سرکار

من واقعا دیگه نمیتونم ادامه بدم یه کاری میکنم

اخراجم کنن

اگه هم اخراج نکنن خودم دیگه نمیرم

واسم دعا کنید بتونم یه تصمیم درست بگیرم

وراه درست و انتخاب کنم....

 

 

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان