ای بولگ

ماه گذشته یکی از دردناک ترین

ماه های زندگی من بود 

احساساتی رو تجربه کردم که

وحشتناک بودن

قرص بود که پشت قرص میخوردم 

سرکار پوکساید خونه کلونازپام

اینقدر گریه کردم که گاهی فقط از خدا میخواستم

بتونم اشکامو‌کنترل کنم 

ولی نمیتونستم...

یه شب تا مرز خودکشی رفتم و میخواستم 

هرچی کلونازپام دارم باهم بخورم و واسه

همیشه بخوابم...

الانم خوب نیستم ولی حداقل دیکه گریه نمیکنم

قلبم اتیش گرفته  بچه ها....

 

 

۵ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان