بادوستم حرف میزدم
میگفت همش تقصیر توعه که همه چی خراب میشه
میگفت تقصیر توعه که ادمای سمی میان تو زندگیت
میگم مگه من چیکار میکنم که میگی همه چی تقصیر منه؟
میگه وقتی با یکی وارد رابطه میشی همون اول میگی ازدواجی نیستی
و قصد ازدواج نداری
میگم خب ندارم
میگه نداشته باش ولی نگو
وقتی میگی ادمای درست و حسابی رو فراری میدی و ادمای سمی رو
کنارت نگه میداری
میگم الکی بگم من قصدم ازدواجه
میگه اره ، الکی بگی میمیری؟ برو تو رابطه ای که طرف مقابل
قصدش ازدواج باشه اینجوری تو رابطه دوستی هم تعهد داره
میگم نمیدونم شاید تو راست میگی...
میگه ببند دهنتو نگو شاید مطمعن باش که من درست میگم