ویلایی ها

دیروز شیفت بودم 

اینجوریه که ما از ۵ صبح کارمون شروع میشه 

و صبحانه بچه هارو درست میکنیم و ساعت ۶ هم 

بچه هارو بیدار میکنیم و صبحانه شون رو میدیم

بعدم نظافت و بقیه ی چیزا و بخش و بچه هارو تمیز

و مرتب تحویل همکار میدیم و ساعت ۸ هم میریم خونه 

خودمون

صبح بعداز صبحانه بچه ها تلوزیون رو براشون روشن 

کردم که سرگرم شن و سرو صدا نکنن 

کارم که تموم شد خودمم حاضر شدم و صندلیموگذاشتم 

کنارشون و نشستم جلوی تلوزیون 

شبکه ای فیلم داشت فیلم ویلایی هارو نشون میداد

اقا من کلا اهل تلوزیون دیدن نیستم این فیلمم ندیده بودم

داستانش برای زمان جنگ بود 

یه محله که هر روز خبر شهادت یکیو به خانوادش میدادن

همه زنای جوون با بچه های کوچیک 

اول صبحی کم مونده بود خون گریه کنم

چند بار گریه م گرفت بلند شدم رفتم تو اتاق که بچه ها نبینن

من گریه م گرفته،چون گریه کردن من مساوی میشد با 

گریه کل بچه ها ...

خلاصه اقا من برای همه ی ادمایی که برای دفاع از مردم ایرااان

تاکید میکنم مردم ایرااااااان نه کشورای دیگه،شهید شدن

خیلی احترام قائلم....

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان