چند روز بود مامان شدیدا مریض و بد حال بود و مشکوک به کرونا
اینقدر بد حال که تا صبح بالاسرش میشستیم
دیروز خداروشکرحالش خیلی خیلی بهتر شده بود
دیشب طبق نذر هر سال قرار بود گوسفند بخرن دسته بیاد جلو درمون
دیروز صبح تا رسیدم سرکار زنگ زدم سونیا و حال مامان و پرسیدم
گفت خوبه با خود مامانم حرف زدم گفت میخواییم بریم گوسفند بخریم
و جات خالی امشب نیستی و ...
خریدن و دسته هم اومد نذرشونم ادا کردن
سونیا شام مرغ شکم پر پخته بوده
شایان و مریم(عروس)وارد شدن و شایان گفته شامی که گذاشتید رو بزارید
کنار امشب کباب درست کنیم
سونیا گفت نه کباب و بزاریم فردا شب که ابجی هم هست
بماند که درستم کردن و دیشب گذشته رفته
الان اومدم خونه مامان واسه من قیافه گرفته که اره سونیا اینجوری گفته
به چه جسارتی همچین حرفی زده شب شایان و مریم و خراب کرده؟؟؟
میگم من که اصن واسم اهمیتی نداره تو جمع شما بودن ولی اسم من اومده
شب اون دوتا خراب شده؟؟
اسم منو اورده جسارت کرده؟؟
اوف
مامان فقط چون مریض بود تغییر موضع داده بود
وگرنه اون همون ادمه وشایان خداشه
منم همون ادم که اوردن اسمم باعث خراب شدن شبشون میشه!