دزد ناکام

امروز یکی از روزای پر از استرس زندگیم بود

صبح ساعت10 حاضر شدم که برم شهریار واسه

المثنی کارت سوخت ماشین بابا اقدام کنم

چون ماشین به اسم منه مجبور بودم که من برم

از خونه اومدم بیرون دیدم یه 405 از کنارم رد شد رفت

یه کم جلوتر جلوی خونه یکی از همسایه ها وایساد

ازش رد شدم گوشیمو از کیفم در اوردم که به بابا

زنگ بزنم دیدم ماشینه از پشت داره بهم نزدیک

میشه ناخوداگاه احساس خطر کردم گوشیو سفت تر گرفتم

با ماشین اومد سمتم شیشه شم پایین بود دست انداخت گوشیو

بگیره نتونست از دستم بکشه بیرون

یه مکث کرد که پیاده شه بیاد سمتم یکی از همسایه ها اومد جلو

اونم گازشو گرفت و رفت یه پسر 25 یا 26 ساله بود یه زنم کنارش بود

شمارشو برداشتم زنگ زدم پلیس شماره رو دادم

ولی خب خدارو شکر نتونست گوشیو ازم بگیره

اصلا فکر نمیکردم تو کوچه خودمون دوقدم جلوتر تر از خونمون

بخوان گوشیمو بزنن

خیلی ترسیده بودم واقعا امیدوارم واسه هیچکدومتون پیش نیاد

خیلی ترسناک بود قیافه پسره که داشت میخندید اصلا از جلو

چشمم کنار نمیره...

فردا هم امتحان ایین نامه دارم

بیدارم و دارم میخونم.

میام و فردا مینویسم که قبول شدم smiley

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان