رمان تلخ از یه زندگی سخت

من خیلی تو وبلاگا میگردم ولی  معمولا کامنت نمیزارم

خیلی کم پیش میاد که تو کامنتا حرفم بیاد

چند روز پیش واسه یکی کامنت گذاشتم 

تو جوابش گفته بود  وبلاگمو قبلا خونده و به نظرش

وبم مثل یه رمان تلخ از یه زندگی سخته

ودر اخر برام ارزوی خوشبختی کرده بود.

خیلی حس بدی بهم دست داد 

نه اینکه ازاون ادم ناراحت بشما،نه اون فقط حسشو گفته

ولی اینکه اینجوری فکر کرده خیلی برام ناراحت کننده  بود.

من تو دنیای واقعی یه ادمیم که خیلی میخنده و محاله کنارش باشی

و کلی نخندونتت ،مگه اینکه ازت خوشش نیاد

هیچ کس از درون زندگی من خبر نداره 

و تو محل کار همه منو یه ادم بیخیال و همیشه خوش میبینن

اینکه میام اینجا از مشکلاتم مینویسم 

شاید تو اون لحظه واقعا حس بدبختی داشته باشم 

ولی اینو میگم که بدونید من واقعا خودمو خوشبخت میدونم

حتی تو بدترین شرایطم فکر نکردم زندگیم یه رمان تلخه

۲۶ سالمه و هر چی خواستم خودم به دست اوردم 

هیچوقت از کسی چیزی نخواستم

به نظرم من خوشبختم که خودمو دارم.

حالا من یه سوال از دوستایی که وب منو میخونن دارم،

میخوام بدونم واقعا شما هم با خوندن وبم 

همچین حسی بهتون دست میده؟

از نظر شماهم اینجا شبیه یه رمان  تلخ از یه زندگی سخته؟؟

۹ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
RE GA
۰۷ اسفند ۰۱:۴۵

خب من مطالب تون رو کمو بیش خوندم 

و ذهنیتی که از شما دارم اینه که یکم سخت بهتون میگذره

البته شاید بخاطر این هستش که نوشته هاتون فقط راجب تلخیها و سختی‌هایی که متحمل میشین گاهی

اگه از خوشی‌ها تون هم که تو این پست یک اشاره جزئی بهش کردین هم بنویسین خب قطعا این دیدگاه تغییر میکنه اونوقت

البته که همه آدمها توی زندگیشون هم خوشی دارن و هم ناخوشی ولی نوشتن صرف از یک بعد در اینجا فقط همون بعد رو نشون میده و خب طبیعتا درکی که مخاطب از وضعیت زندگیتون میتونه داشته باشه همون یک بعدی هستش که توی نوشته هاتون  دیده میشه

پاسخ :

درست میگید ،این موضوع  باعث شد من یه کم رو وبم کار کنم
و از این حال و هوا درش بیارم
RaCi naL
۰۷ اسفند ۰۹:۳۹

خوب همه چیز بستگی به نوشته داره تو وبلاگ ، هر چیزی که بنویسی خواننده همون برداشت رو میکنه ! 

منم خوب حس میکنم خیلی سختی میکشی خانوادت پشتت نیستن و این چیزها ! اما هرکسی به زندگیش خو میگیره ممکنه کارایی که من میکنم تو زندگیم تو نتونی تحمل کنی و برعکس ...

ولی اینم میدونم که دختر توانمند و با عرضه ای هستی و از پس خودت برمیای همینو خیلیا ندارن:)

پاسخ :

درست میگی ،نوشته های من یه کم تلخه
ولی میدونی اینجا ماها هیچکدوم همو نمیشناسیم واسه همینه
که راحت از تلخیامونم میگیم شاید اگه یکی اینستاگرام منو ببینه باخودش 
بگه خوش به حالش این چقدر خوشبخته،اونجا هیچوقت از تلخیا و اشتباهاتم
نمیگم چون عکسمو دیدن و از ترس قضاوت شدن همیشه قسمت شیرین زندگیمو 
نشون دادم!اینجاهم باید یه تعادلی برقرار کنم و فقط از تلخیا ننویسم۰
مرسی از نظرت دوست جان ،شاید تو و چند تا دیگه از دوستای قدیمی خودتون ندونید 
که من واقعا  ندیده شماهارو خیلی دوست دارم

یه دختر
۰۸ اسفند ۰۶:۴۹
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام عزیزم...

بی خوابی سرم زد تو بروز شده ها دیدم آپ کردی..

من چند سالی هست که دنبالت میکنم و گذاشتمت تو وب دوستان.

هیج **** ***** **** * ***** ******* ***

** **** *** ****** *******

***** *** **** ** *****

*** * *** * **** ** ** *** *****

** **** ** **** ****** ****** ** *** * **** ** ****** *** ** ***** ** ** **** * *** ******

** **** ***** **** *** *******

*** * ***** * ***** **** *********

** **** ** ***** ** ** ***** * *** *** ***** * ****** ************* ** ** *** **** * *** * ***** ***** ***** * *** **** ** ** ** ******* ** **** *************** ** **** ****** ** **** **** ** ***** ** ** ***** ****** **********

*** ******* ***** ****** *****

***** *** **** ****** ** * ***** * ** ** **** *****

*** ** **** ***** ** *** ***** ** *** ** **** ********** ** *** **** ** ** **** *** **** *** ****** ****

*** ***** *** ********** **** ** *** ***** *********

** ** ** **** ** ****** ** ****** *** ** ** ******* ***** **** ** **** **** *** * ** *****  **** ***** *******.

 

پاسخ :

وای نمیدونی وقتی این دوستای مخفی خودشونو نشون میدن
یهو دلم میخواد بپرم ماچشون کنم😘😘😘
ته حرفات اونجا که گفتی الان شاغلی و به هیچ کس احتیاج
نداری خیلی بهت افتخار کردم
من واقعا میفهممت.
با همه ی تلخیا دنیا پیش ادمایی مثل من و تو کم میاره❤

RE GA
۰۸ اسفند ۱۶:۳۱

خیلیم عالی

ایشالا موفق باشید

پاسخ :

💐
bahar ....
۰۸ اسفند ۱۶:۴۰

من به تازگی وب شما رو دنبال کردم 

ولی همیشه وبهای رو دنبال می کنم که حس خوبی بهم میده. قطعا اون روزی که اینجا اومدم حس خوبی بهم انتقال داده

شما هر طور دوست دارین بنویسین :)

پاسخ :

خییییلی خوشحال شدم از این که حس خوبی داشتی و موندگار شدی
❤❤
RaCi naL
۰۸ اسفند ۱۹:۴۴

عزیزم برا منم همینه ! و منم تو و باقی دوستای همیشگیه مجازیمو حتی بیشتر از دوستای واقعی دوست دارم !
 

ایشالا که حال دلت واقعا خوب باشه برا من فرقی نمیکنه تلخ بنویسی یا شیرین برا من مهم اینه که خودت حست خوب باشه

پاسخ :

💖💖💖💖
پَـــــر واز
۱۰ اسفند ۱۸:۳۱

به نظر من نمیشه از رو وبلاگ کسی رو قضاوت کرد...

همونجور که از رو پیج اینستاگرام هم نمیشه و‌‌‌‌...

این مسلمه ما از غصه هامون از دغدغه هامون از چیزایی که فکرمونو مشغول کرده بنویسیم...

خیلی سخت میشه شادی رو نوشت...

به نظرم بیشتر غم برای نوشتنه این که بنویسیشو از ذهنت بندازی دور و تموم شه بره...

اینکه برگردی ببینی اون لحظات سخت چطوری گذشت و رفت...

ولی شادی نوشتنی نیست به نظرم ... ما دغدغه هامونو مینویسیم به این معنا نیست که زندگیمون رمان تلخه:)

من تازه اومدم ولی از نظر من خوندن دغدغه و.... باعث نمیشه که فکر کنم زندگیش یه رمان تلخه^_^

به نوشتنت ادامه بده:)

پاسخ :

دقیقا همینطوره
من وقتی ایتجا از ناراحتیام مینویسم 
یه کم حالم بهتر میشه ،
خیلی خوش اومدی دوست عزیزم 
💖💖

لوک خوش شانس
۱۰ اسفند ۲۳:۵۴

سلام، امیدوارم همیشه سالم باشی و خوش بنویسی:) 

پاسخ :

ممنون 💐💐
His Love
۱۶ اسفند ۱۳:۱۷

من روزی که این پستُ گذاشتی میخواستم کامنت بذارم

ولی یادم نیس چرا نذاشتم و بعدم فراموم شد ...

 

میدونی شاید همه ـمون همین باشیم که تو دنیای واقعی کسی از حالِ دلمون خبر نداره و حتی فکرش َم نمیکنه چی تو سر ما میگذره ...

چون معمولاً اونایی که می ـنویسن از درون ـگرایی ـشونه ک رو به نوشتن میارن ...

اما به نظرم در موردِ تو اینجا هم همین اتفاق افتاده

نوشته ـهات یه بُعدی رُ بیشتر از باقیِ بُعدها شامل شده

شاید دلیلش َم این بوده که وقتی دل و حالت گرفته بوده اومدی و حرف زدی

از بقیه ـش چیزی نگفتی و طبیعتاً "غم" برداشتِ مخاطبینت بوده ازت ...

من َم اگه بخوام صادق باشم باید بگم بارها که خوندمت دلم گرفته از بی ـوفاییِ خونواده ـت و "تنها" حست کردم ...

ولی همیشه تحسینت کردم و به نظرم مهربونی، استقلال و بخشندگی از بزرگترین ویژگی ـهای قابلِ ستایشی ـه که داری...

و الان خیلی خوشحالم که خوندم خودتُ خوشبخت میدونی ^_^

پاسخ :

درسته من معمولا وقتی خیلی داغون و ناراحتم میام اینجا مینویسم
شاید چون تو دنیای واقعی به هیچ کس اونقدر اعتماد ندارم که بخوام 
از غصه ها ونقطه های سیاه زندگیم بگم
تا یه چیزی میشه من سریع یاد اینجا میوفتم
مینویسم که اعصابم اروم شه
ولی تو همون روزای بدم باز روزای خوبم داشتم که مقصر خودمم اصلا ازشون هیچی ننوشتم
باید یه تغییر اساسی تو ابنجایجاد کنم.
مرسی از تعریفات
چشام قلب قلبی شد❤❤❤😍💐
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان