امروز یکی از روزای سخت زندگیم بود
پاهام نمیومد بیام به سمت خونه
از سرویس پیاده شدم مسیری رو که باید با تاکسی رفت رو پیاده
اومدم تا دیرتر برسم
کاش یه جا رو داشتم که برم
امروز یکی از روزای سخت زندگیم بود
پاهام نمیومد بیام به سمت خونه
از سرویس پیاده شدم مسیری رو که باید با تاکسی رفت رو پیاده
اومدم تا دیرتر برسم
کاش یه جا رو داشتم که برم
احتمالاً دروغ گفتم اگه بگم می ـفهمم و درک میکنم "خونواده پناهت و گوشه یِ دنجِ آرامشت نباشن" یعنی چی!
اما می ـتونم حدس بزنم چقد سخته ...
همیشه با خودم فک کردم من خیلی سنگدل ـتر از تو ام!
که اگه چنین برخوردایی می دیدم، دیگه این ـهمه بی منت و بی دریغ محبتمُ به پاشون نمیریختم!
ولی تو همیشه صبوری کردی و مهربونی ...
امیدوارم سختیا برات کمتر شه و قدرتُ بیشتر بدونن :*
اما تا میتونی مراقبِ خودت و به فکر خودت باش ♡
می دونی ادم تصمیم میگیره بره ..بره جدا زندگی کنه
ولی هزار تا چیز هستن که نمی خواهی اما مجبورت می کنند بمونی ..و ببینی عزیز ترین هات زخم ات مبزنند ..امیدوارم دلت اروم بگیره