وضع جالب خانواده من!

از ۵ سال پیش که جدا شدم 

از خانوادم هیچ پول تو جیبی رو قبول نکردم

قبول نکردم که هیچ سعی کردم کمکم بکنم

قدیمیا میدونن که تا پارسال از حقوق یه ماهم فقط 

واسه خودم ماهی ۲۰۰ تومن میموند

رسید به جایی که نباید میرسید

رسید به اونجا که من به زبون بیام!

پارسال خرداد ماه میخواستم برم کلاس تتو

من واسه کلاس تتو یه مقدار پول داشتم

ولی بازم خیلی کم بود از وسایلایی که باید

میخریدم ۴۰ درصدشم میخواستم بخرم

بازم ۲ تومن کم بود

مامان گفت از یکی قرض بگیر 

من به جای این همه قسطی که تو هرماه واسه ما میدی

 پس دادنی یه تومنشو میدم توام 

یه تومنشو بده

قرض گرفتم و ۴۰ درصد وسایلو خریدم و

رسید به نزدیکای پس دادن پول 

گفتم خب گفتی یه تومن کمک میکنی

کمک کن 

گفت وای من  ندارم که مگه وضع منو

نمیبینی 

گفتم باشه 

با بدبختی جور کردم و پس دادم 

میگم بدبختی شاید واسه بعضیاتون جالب

باشه که مگه یه تومن چیه!

من اون موقع حقوقم ۱۸۰۰ بود 

از این پول ۱۲۰۰

قسطای خودم بودم

یه تومنم به خونه کمک میکردم

۱۰۰ تومنم قبض گوشیم بود و ۱۰۰ تومنم 

کرایه ماشین!

خب بعد از یه ماه کار طاقت فرسا چی میموند

واسه من؟

خستگی زیاد ،روحیه خراب و قدر نشناسی خانواده!

اره اقا پول وجور کردم و دادم

ولی چندتا درس گرفتم

1_فقط به خودم فکر کنم

2_همه ی حقوقم رو به خانوادم ندم

3_هی تو خودم نریزم و وقتی دارم میترکم از

حرص بهشون بگم که حداقل بفهمن علت ناراحتیم

توقعات بیجاشونه!

حالا وسط این همه فشار کافی بود بگم

این لیوان چرا اینجاس

شروع میکردن اه و ناله که وای 

چون تو داری به خونه کمک میکنی

اینجوری حرف میزنی!

کلاس تموم شد و بدهیشم تموم شد 

ولییی من ازهمون ماه دیگه به کسی حساب

پس ندادم و وقتی تو یکی ازهمون ماها

 مامان داشت میگفت خب الان چقدر داری

الان چقدر قسطت مونده

گفتم دیگه حق ندارن راجع به حقوقم ازم سوال بپرسن

از اون ماه به مدت ۵ ماه 

کمک میکردم ولی کم

کمتر از یه تومن 

مثلا یه ماه۵۰۰

یه ماه ۸۰۰

یه ماه ۶۰۰

یه ماهم یه تومن

به جاش با اون پولا که میموند

لوازمامو تکمیل کردم یه ماه رنگی که ناقص بود

و گرفتم یه ماه دستگاه تتو بدن گرفتم

یه ماه رفتم سوزنامو تکمیل کردم!

از همون روزا من شدم دختر بد داستان!

ولی خب حرصم تا حدودی فروکش کرده بود

اینکه من حداقل دارم یکی از ارزوهامو دنبال

میکنم باعث میشد کمتر ناراحت باشم

حالا بگم قسطای خودم چی بودن!

قسطای خودم یه وام بود که گرفته بودم و دوتا

قرعه کشی 

رسید به بهمن ماه که قرعه کشی کردن 

و قرعه کشی ۱۰ تومنی به اسم من دراومد 

برای اردیبهشت

 حالا من پراز ذوق که اره ۱۰ تومنو بگیرم 

دستبند و چرخ زیگزالمو میفروشم

و یه پراید ۸۵ میخرم

تو همون گیر و دار شایان در حال خرید خونه

بود 

برخلاف من که همش درحال خرج کردن و کمک به

خانواده بودم اقا شایان پولاشو جمع 

کرده بود و داشت خونه میخرید!

۲۰ تومن کم داشت مامان به من گفت پولتو قرض بده شایان

شایان دوماه دیگه بهت پس میده!

به خاطر اینکه معامله ش بهم نخوره 

گفتم باشه میدم 

حالا بماند که دوهفته قبل  وقتی با شایان

بحثم شده بود برگشت بهم گفت اره تو به من

حسادت میکنی دارم خونه میخرم!

۱۰ تومنو دادم ۱۰ تومنم از همکارم قرض کردم

براش!

وقت گرفتن پول ازم گفتن پولتو پس میدیم وقت 

ماشین گرفتنتم بهت قرض میدیم یه مقدار

بعد چند ماه دیگه پس میدی!

اقا پولو دادن چند روز پیش!

گفتم خب چقدر میتونید بهم قرض بدید؟

گفتن نداریم که

مگه وضع مارو نمیبینی!

😂😂😂😂😂🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

گفتم باشه!

دوماه پیش میشد با پولم یه پراید ۸۵ خرید

الان ۸۰ به زور میشه!!!!!

چرخمو امروز فروختم 

دستبندمم دو سه روز دیگه میفروشم 

پسون فردا میرم دنبال ماشین

ایشالله که با همین پول بتونم یه ماشبن پیدا کنم

که حداقل واسه سرکار رفتن لنگ نمونم!

بعله این وضع منه و در صورت اعتراض

سریع میشم کسی که منت میزاره!

یه چیزی که یادم رفت اینه که حقوقم شده ۲۸۰۰

و من این ماهم یه تومن به خونه کمک

کردم و قسطای خودمم شده ۱۵۰۰ اگه 

خانواده عزیزم دست از سرم بر دارن

من با همین حقوق خودم میتونم

زندگیمو بچرخونم

ولیییی متاسفانه این موضوع 

حل شدنی نیست!

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان