جهنم :: اشتباهات بی پایان من

جهنم

جمعه ۲۰ اسفند ۹۵

تو عمرم روزایی بدتراز این روزا نداشتم

بدترین روزاییه که توعمرم دارم میبینم

امروز معلوم میشه نامدار سند میزاره یانه

توروخدا واسمون دعا کنید

RaCi naL
۲۰ اسفند ۱۳:۵۰
این روزـآم میگذره بالاخره !

شادی کاش اصن تو پدر این خانواده بودی .

احساس میکنم از همه عاقل تر و با درایت تر خودتی .

تو تنها میتونی خانوادتو سامون بدی :(

پاسخ :

ما بابارو از نظر مالی تحت فشار گذاشتیم ما اینجا از همه بیشتر مقصریم با اون قلب مریضش

به خاطر ما مجبورشد اینکارو بکنه ,

تو بابامو نمیشناسی من همه ی خصوصیات اخلاقی بابارو به ارث بردم همه چیز من شبیه باباس

بابا مریضیش دست و پاش و بست و نتونست واسمون این چندسال کاری کنه ,گاهی خودش میگفت واقعیتونمیشه کتمان کرد

من نه تنها باری از رو دوشتون برنمیدارم خودمم شدم بار .....

الهی بمیرم براش

الناز
۲۱ اسفند ۱۵:۱۰
شادی عزیزم خیلی نگران شدم. ایشالا همه چی ب خیر و خوشی تموم شده.

اگه بازم منو دوست خودت میدونی میشه رمز بدی

پاسخ :

ارسال شد دوست جان

آبان ...
۲۶ اسفند ۱۴:۵۱
شادی جان مواظب خودت باش ..مواظب خانوادت ...

کاری جز دعا زا دستم برنمی اید ..ایشاالله که خدا درست کنه همه چیز را

پاسخ :

فداتشم دوست مهربون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

منو

آخرین مطالب

آرشیو مطالب

پیوندها