مادر مهربان

بخاری اتاقمو از اواسط فروردین خاموش کرده بودم

ولی وقت نکرده بودم جمعش کنم 

دیروز بابا کولر رو راه انداخت منم بخاری رو جمع کردم

گفتم حالا که اتاقو بهم ریختم بزار دکورمم یه تغییر بدم

گوشه فرشی که زیر بخاری بود رو بلند کردم  یه تیکه کاغذ دیدم

که سه گوش تا شده بود بازش کردم دیدم یه دعاست 

پایینشم اسم من و مامان نوشته شده

اوردمش پایین گفتم این چیه زیر فرش اتاق من ؟

اول که گردن نگرفت بعد گفت حتما سونیا برات نوشته

سونیام که دید مامان داره اینو خراب میکنه

برگشت جلوی من و بابا گفت میخوای بهت بگم این چیه؟

این همون دعاییه که دادی واسه ابجی بنویسن که به حرفت گوش بده...

بعد دادی به من بزارم زیر فرش اتاقش

کی؟؟پارسال!

نصفه شبی قیامتی تو خونه راه انداختم که اون سرش نا پیدا بود

اخرش طلبکارم بود میگفت خوب کردم!

اخرشم طبق روتین همیشگی کارش کشید به گریه و مظلوم نمایی....

زنگ زدم همکارم شماره یه دعا نویس رو ازش گرفتم و عکس دعایی که پیدا 

کردم رو براش فرستادم صبح بهم جواب داد

د

 

بله من با همچین خانواده ای زندگی میکنم...

۸ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
RaCi naL
۲۱ فروردين ۱۳:۵۲

ازشون جدا شو ، برو برا خودت زندگی کن راحت و آسوده

هیچوقت هیچ خیری برات نداشتن

فقط زحمت ان برات همین !

پاسخ :

راسینال عزیزم 
با کدوم پول برم؟
هزار بار خواستم برم و نتونستم
من تمام پس اندازم 
یه ماشین که ۵۰ تومن میخرنش
و ۳۰ میلیون طلا
دیشب بعداز جنگ و دعوایی که پیش اومد 
دوباره زدم دیوار که ببینم میتونم خونه اجاره کنم یانه؟
اره اگه ماشینم و طلاهامو بفروشم میتونم یه زیرزمین اجاره کنم
با ماهی ۵۰۰ تومن اجاره
اگه میتونستم میرفتم واسه همیشه
فک میکنی چرا بیشتر وقتا ارزوی تموم شدن زندگی رو دارم؟
چون نمیتونم خودمو نجات بدم 

سینا
۲۱ فروردين ۱۵:۵۸

سلام

یادته باشه دعانویسی توی این مملکت جر خرافات نیست

دعانویس ها از سادگی مردم سواستفاده می کنن و با همچین چیزهایی از بقیه پول می گیرن

مادر تو فقط سادگی کرده وگرنه با این چیزها و با این کارا که تو مثلا به حرف اون نمیشی!

اگه با دعانویسی چیزی حل می شد اون دعانویس میرفت همین رو واسه مدیرعامل بانک مرکزی می نوشت که مثلا اون به حرفش باشه و بهش بگه پول به حسابم واریز کن

یه روز هم میرفت جلوی در بانک مرکزی دعا رو میذاشت کنار در ورودی!

یا بهترین کار اینکه میرفت نماز جمعه تهران اینو میذاشت زیر پای عابرها

اینططوری یه تهران به حرفش بود!

تا زمانی که به خرافات اعتقاد داشته باشی هر بلایی که باشه سرت میاد!

مادرت بهتر بود میرفت پیش یه جادوگر تا با یه حجی مجی کردن تورو تبدیل به گوزیلا می کرد خخخ نگفتم قورباغه که مشتری بشی ههه

پاسخ :

من اصلا به این چیزا اعتقاد ندارم الانم ناراحت نیستم که وای اینو برای من
نوشته الان من قراره زبونم بسته شه یا به حرف اینا گوش بدم
از این ناراحتم که مادرم  با من اینکارو کرده
کدوم مادری اینکارو میکنه که مادر من اینکارو کرده....

Can Yaman
۲۱ فروردين ۱۶:۵۹

عمه ی منم تو فکره دعا بود که دوست دختره پسر عمم از چشمش بیوفته و ولش کنه.

حتی مامانمم اونوقتا که خواهرم نامزد بود میگفت برم سر کتاب باز کنم تا این پسره ی بی شعور رو ول کنه راحت شه.

می دونم الان چه حسی داری.

ولی اینا همه به خاطر نادان بودن هستش.

به سن و سال هم ربط نداره.

یکی سی سالشه نادونی میکنه یکی پنجاه سال.

پاسخ :

من واقعا ناراحتم 
دیگه در موردش باهاش بحث نمیکنم ولی واقعا ناراحتم
از اینکاری که کرده

زری ...
۲۱ فروردين ۱۷:۱۴

مامان منم یه دعا نوشته انداخته تو کیفم

البته نمیدونم چیه بازش نکردم XD

 فکر کنم مربوط به درسی چیزی باشه

پاسخ :

چیکار میکنن این مامانا😑
سینا
۲۱ فروردين ۱۹:۴۳

تا زمانی که نتونی حداقل واسه چند سال جایی رو اجاره کنی هرگز به رفتن و مستقل شدن فکر نکن هرگز

وگرنه سر سال نشده همه پس اندازت تموم میشه

حالا اینو بزرگش نکن

و سرپوش بذار روش

بهتره روال عادی زندگیت بری جلو

واسه این چیزها هم با مادرت دعوا نکن

هرچی باشه مادرته

حالا شاید فکرش قدیمی باشه ولی مادره

تو هم انشاءالله روزی مادر میشی این چیزارو درک می کنی

یه کاری کن از کارش پشیمون بشه ولی با جنگ و دعوا نه

و همیشه هم سعی کن بهش احترام بذاری

پاسخ :

بزرگ نیست به نظرت؟
من که از چیزای بزرگتر از این گذشتم اینم روش
Yennefer Of Iran
۲۱ فروردين ۲۳:۲۹

چقدرم که جواب داده :)))))

 

ول کن بابا چرا برای چیزی که اتفاق نیوفتاده انقدر اعصابت رو خورد میکنی

پاسخ :

از نظر خودش جواب داده!امروز میگفت این دعارو پارسال که تو خونه هفت ماه 
قهر بودی گرفتم برات تا گرفتمم تو خونه صلح برقرار شد!
هیچ جوره هم زیر بار نمیره که اقا این دعای زبون بنده!
میگه اینو گرفتم واسه ارامش خونه!
من دیگه از بحث باهاش خسته شدم میگم باشه باشه 
شما درست میگی
سینا
۲۲ فروردين ۱۱:۵۵

با سلام مجدد

ببین بین مادر و دختر این مسائل بزرگ نیست!

چون هرچی باشه با هم از یک خون هستید

خدای ناکرده که دشمن هم نیستید!

لابد واسه مادرت چای درست نمی کردی

واسه ات این دعا رو گرفته که براش چای بیاری و یا ظرفهارو بشوری ههه

ولی خودمونیم این دعانویس ها از نوع دستخطشون معلومه خیلی بیسواد هستند

و با همین بیسوادیشون از سادگی مردم سواستفاده می کنن

و این هنر کمی نیست که با شش کلاس سواد درآمدت از خیلی ها بیشتر باشه

منم یکی از دوستام همین شش کلاس بیشتر سواد نداشت ولی دعانویسی می کرد!

بعد یه خونه چند طبقه واسه خودش ساخت!

حجی مجی لاترجی، بترکه چشم حسود

 

پاسخ :

چی بگم
من دیگه بیخیالش شدم
آبان ...
۲۲ فروردين ۱۳:۴۰

سخته ادم ناراحت میشی 

ولی هیچ کدوم نمی توانیم خانواده مون انتخاب کنیم . پس مجبوریم تو سکوت تلاش کنیم برای خودمون که قد بکشیم و سبز شیم وسط این همه سختی 

البته مادرت نمی دونسته دعا چیه ..دیگه اونم یه چی داده که فقط پول بگیره اعصابت درگیرش نکن 

پاسخ :

درست میگی من تنها کاری که میتونم بکنم اینه که خودم پیشرفت کنم
دیگه واقعا مغزم کشش جنگ و دعوا ندارم
کلا بیخیال این داستان تو خونه شدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان