مادر فداکار!

اقا سلااااااام 

یه چیز خیلی جالب فهمیدم الان!

اینقدر خوب و قشنگه که گفتم شمارم در جریان بزارم

مادر عزیزم چند ماه پیش ۶تاالنگو گرفته بود انداخته بود دستش 

میگفت بدله!

امروز به صورت کاملا اتفاقی فهمیدم النگوهاش طلان و تنها کسی که 

بهش الکی گفته بدلن

منم!

اخ که چه ساده بودم من

کاش ۴ سال پیش عقل الانمو داشتم🤦‍♀️

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
His Love
۰۲ ارديبهشت ۱۸:۳۸

خدای من!!!

یعنی ترسیده بخوای از دستش بکنی بری بفروشی‌شون؟؟؟ :|

 

چی بگم والا!

فقط خدارُشکر که منتِ کسی رو سرت نیست و انقد قدرتشُ داشتی رو پای خودت وایسی

تازه کنارش َم حتی گاهی بیش از حدِ توانت دستِ اونا رُ هم بگیری...

نگران نباش

اونی که همه اینا رُ می‌بینه و حواسش هست که از اون‌طرف بیشتر هواتُ داشته باشه، خداس..

پاسخ :

واقعا نمیدونم چه فکری با خودش کرده
منو میشناسه اصلا ازاونا نیستم که کسی چیزی
بخره ناراحت شم
ازته دلم خوشحال میشم واسه غریبه ها اینطوره
واسه خانواده خودم که هزار برابر خوشحالتر میشم
اصلا هیییچی تو ذهنم نیست
هیچ دلیلی واسه اینکارش پیدا نمیکنم!
فهمیدم به روشم نیاوردم بگمم چیزی تغییر نمیکنه!
مبارکش باشه
امیدوارم بیشتر بخره!!!!!
اره من همه چیزو سپردم به خدا!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان