من مغرور

سلووووم 

چه زود ماه محرم رسید،یاد محرم پارسال افتادم

که بهنام واسه هرشب بیرون رفتنمون چقدراذیتم میکرد.....

تواون شبا فهمیدم بهنام خیلی بد دله مثلا از پنج متری مردا هم نمیذاشت رد شم یا

اگه کسی اتفاقی هم نگاهش بامن برخورد میکرد بهنام چنان با اخم و تخم بیرون رفتنمونو 

زهرمار میکرد که چندشبو اصن گفتم باهات بیرون نمیام و موندم خونه.

بهنام  تا قبل محرم پارسال اینقدر بد نبود از بعد ماه محرم خیلی عوض شد 

خیلی.....

امسال نمیخوام شبای محرم بیرون برم نه حوصله ی نگاه ها و سوالای اشناهارو

دارم نه میخوام خواهر و مادر بهنام و ببینم ،میدونم اگه ببینمشون دیگه ادای ادمایی که 

خوبن و درنمیارم و شاید دعوام بشه باهاشون،شاید حرفایی که خیلی وقت بود

تو خودم میریختم و حرف نمیزدم و نتونم نگه دارم...

ای کاش بلاگفا وب اولمو  نمیپروند تا میرفتید و اتفاقای محرم پارسال و میخونید و میفهمیدید

چرا دختر مغرور از اومدن ماهی که هرسال واسه اومدنش لحظه شماری میکرد

دیگه خوشحال نیس.

گفته بودم که خطی که بهنام شمارشوداره رو عوض کردم و یه خط دیگه دستمه

چندشب پیش اون خطه رو روشن کردم تا ببینم بهنام زنگ زده یا نه که تا روشن

کردم پیامش اومد،گفته بود خونه مو پس بده دیگه نمیخوام!

دردناک نیس؟

پیام دادم دادم عشقت اندازه همون خونه س ،باشه بعد محرم میریم بنگاه میزنم به نامت،تا بعد

محرم دیگه پیام نده!

گفت من همین الان خونه رو میخوام!

گفتم هیچوقت نمیتونی تو اون خونه زندگی کنی دیگه بهم پیام نده!

بعدش منتظرنموندم جواب بده و گوشبمو خاموش کردم،

نمیدونم شاید واقعا خیلی وحشتناک بودم واین اتفاقا همه حقمه...

شاید واقعا حقمه

۶ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
آقای خاص
۲۰ مهر ۲۳:۴۹
همه مون یه جورایی تو زندگی مون خرابکاری کردیم... مهم نیس... مهم اینه که درستش کنیم و دیگه انقدر راحت زندگیمون رو ندیم دست این و اون... بیخیال... قبل از اینکه کاری کنی حتما با مادرت مشورت کن...

پاسخ :

من زندگیمو دادم دست مامانم که این شد حال و  روزم!
♥رکســــــــــانا♥
۲۱ مهر ۱۶:۳۱
سلام آجی جون.ممنون نظر لطفته عزیزم.ممنون که سرزدی
ناراحت نباش آجی.از امام حسین ع بخوا که خودش جواب کار بهنامو بده و تورو از رنج و عذا بنجات بده.حتما امم حسین جوابتو میده.قسمش بده به مادرش حضرت زهرا س
حتما جوابتو میده ان شاالله اگه به صلاحت باشه
گه گداری سر بزنی خوشحال میشم

پاسخ :

نه امام حسین نه هیچکس دیگه جوا منو نمیده  من به دست وپای همشون افتادم.....
صدف ..
۲۱ مهر ۱۹:۲۹
نمیدونم چی بگم شادی..
واقعا ناراحتم بخاطر همه چیزایی که گفتی!
حتی نمیدونم کار درست توی موقعیت تو چیه..خیلی دوست دارم کمکت کنم ولی کاری ازم برنمیاد!!
فقط بدون مثل یه دوست همیشه کنارتم:)
ایشالله خیلی زود همه چیز درست میشه

پاسخ :

مرسی دوست من
الناز
۲۲ مهر ۰۹:۴۸
عزیز دلم چرا میگی حقمه؟ همه آدما بعضی وقتا تو گرفتاری میفتن. خداروشکر کن که گیر مردی نیفتادی که طلاقت نده. امید داشته باش و صبر...
الناز
۲۲ مهر ۰۹:۴۹
عزیز دلم چرا میگی حقمه؟ همه آدما بعضی وقتا تو گرفتاری میفتن. خداروشکر کن که گیر مردی نیفتادی که طلاقت نده. امید داشته باش و صبر...

پاسخ :

سلوووم
النازمن دلم میخواست بهنام بگه طلاقت نمیدم،نه اینکه با تفاوفق‌بریم جدا شیم
♥رکســــــــــانا♥
۰۱ آبان ۰۸:۱۹
نه عزیزم اینطوری نگو.بازم دست به دامنشون شو.ان شاالله یه روز جوابشو میگیری
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان