سلوووم دوست جونیام!
دوستایی که واسه بار اوله وب منو میخونن لطفا اول برن وبم تو بلاگفارو
بخونن تا باهام اشنا شن ،چون اینجا ادامه زندگیمو مینویسم
ازاول نمینویسم...
خداروشکر عمل بابا خوب بود الانم مرخص شده و خونه س
فعلا هرروز باید پانسمان عملش عوض شه،فعلا خداروشکر مشکلی نبوده!
خودمم خوبم یه کار تو یه مهد عاااالی پیدا کردم،همه چیزش خوبه
حقوقش زیاد نیس ولی باز از کانون بیشتر بهم میدن
کلاس خیاطیرو هم ادامه میدم شاگردامو از پنج مهر ماه میارم تو کارگاه
البته یواشکی!اخه تو کانون که بهشون اموزش میدادم به اندازه شهریه ی یه شاگردمم
حقوقم نبود.
بهنامم وضعش افتضاحه ،همه چی ش بهم ریخته خانواده ش فهمیدن
خونه شو زده به نامم و منتظرن گیرش بیارن و پوستشو بکنن!!!!!!
کارشم که از دست داده،الان در به در دنبال کاره،خونه مادر بزرگشم دیگه نمیره
الان خونه دوستش میمونه،به بد روزی افتاده.
دلم خیلی واسش میسوزه..