سلووووم
اقا شلمچه رفتن قطعی شد!
اینقدر زنگ زدم به دوستام تو بسیج که با پارتی بازی قبول کردن که عضو نشم ولی
ببرنم!
70 تومن 5 روزه!21 اسفندم میرم!!!!
چهارشنبه سوری نیستم!!!!!
البته بابامم خیلی خانواده ی درست و حسابیی داره!واسه همین به خاطر عزادار بودن اونا
به ما گفته بود امسال نباید اتیش روشن کنیم!
خداروشکر که نیستم!
اصن ای کاش یه اتفاقی بیوفته واسم اونجا دیگه برنگردم راحت شم ازاینهمه فکر و خیال!
والا بوووخدا!!!1
فرداهم روهم میخوام فقط بخوابم!
راستی یه کار جدیدم واسه خونه پیداکردیم دوخت عروسک ازاین شاسخین گنده ها!
میخواییم کاربیاریم بدوزیم پولش کمه ولی خب کارشم کمه واسه ماها اسونم هست
دستم راه بیوفته میتونم در روز10 تا 15 تا بدوزم!
من از روزی که جداشدم اجازه ندادم خانواده م بهم پول توجیبی بدن
ازشون چیزی نمیخواستم هرچی خریدن خودشون واسم خریدن که بازم من اگه باهاشون
بودم و خواستن بخرن نذاشتم ,
شده چیزی شدیدا لازم داشتم ولی بهشون نگفتم و منتظر موندم تا اخر ماه تا حقوقمو
بگیرم,خودشونم اینو میدونن گاهی بهشون برم خورده
ولی خب منم دیگه اون دختربچه که بهم پول توجیبی بدن نیستم اون دختربچه که تو
13 سالگی واسه ترسوندش دو روز نذاشتن بره مدرسه و به زور چادریش کردن نیستم...
من900تومنی که میخواستم لب تاپ بخرمو قرض دادم مامان
1میلیون و 300تومنی که ازپولی که بهنام واسه خونه دادم مال من بود 2600 هم واسه
مامان بود اون1300هم به مامان قرض دادم ,خب احتیاجم ندارم بهش فعلا
ولی دعوای اونروز یه دعوای ساده بود که مامان ربطش داد به این پول...
گفت تو به خاطراین پوله داری فلان حرف و میزنی!نترس پولتو پس میدم...
خیلی ناراحتم....
خیییلی..
واسه همین این دعوارو اینقدر بزرگ کردم که تا دوروز سردرد داشتم....
الان انگارهمه چی عادیه باهم حرفم میزنیم ولی حرفای اونروز از ذهنم پاک نمیشه.
دوروزه دارم به یه موضوعی فکر میکنم...
اینجاباهاتون درمیون میذارم که تو تصمیم گیری بهم کمک کنید
واسه جشن نامزدی من خانواده م دوسال پیش 4میلیون خرج کردن مارسم داریم جشن
نامزدی رو خانواده دختر میگیرن
الان این شده پتک رو سرمن....
مستقیم چیزی نمیگن ولی توحرفاشون اسم این پولایی که خرج شده رو شنیدم....
2200که دستش دارمو میخواستم بگیرم و روشم پول بذارم
بینیمو عمل کنم ,
دارم به این فکرمیکنم که بینیمو عمل نکنم و پولی که دارمو باقیشم بذارم روش و پول جشنی
که واسم گرفتنو بدم...
90 درصدم تصمیمم همینه ولی خب بازم دارم روش فکر میکنم...
واسه دانشگاهمم خوب اگه این کار عروسک دوزی رو ادامه بدم میتونم شهریه رو خودم بدم
پرسیدم از دونفر که رشته شون حسابداریه گفتن تقریبا ترمی 800 درمیاد
اگه کارم نداشته باشم دانشگاه نمیرم....
الانم مدیرمهد که از بی انصافیش هرچی بگم کم گفتم هنوز حقوقمو نداده
گفته پونزدهم با حقوق اسفندت بهت میدم,شهریه خیاطی روهم همه دادن جز دونفر
که اون پولم خرج شده...
اون دونفرم که یکیشون گفته شنبه میارم اون یکی هم که ارزوئه!
پول شهریه ش زیاد نیست ولی خب ارزو شرایط منو خوب میدونه ,میدونه که که دیگه
من همه زندگیمو با این پولایی که خودم درمیارم برنامه ریزی کردم و اگه بمیرمم از خانواده م
پول نمیگیرم ولی خب داره تواین مورد از اینکه من چیزی بهش نمیگم سو استفاده
میکنه,ناراحتم که این حرفارو دارم درمورد دوستم میگم ولی خب من واقعا تحت فشارم
و بیشترازهمه دوستم درک نمکنه...
امیدوارم مدیر بدجنس حقوقمو تواین چندروز بده که برم پول شلمچه رو بدم که الان یه قرونم
ندارم.