شنبه ۶ شهریور ۹۵
الان دیدم شیشه قلیونی که بهنام واسم خریده بود شکسته...
به زور جلو اشکامو پیش بابا نگه داشتم که نیاد پایین
من که واسه یه قلیون که ازاونه اینجوری حالم بده
چه جوری میتونم عکساشو پاره کنم.....
الان دیدم شیشه قلیونی که بهنام واسم خریده بود شکسته...
به زور جلو اشکامو پیش بابا نگه داشتم که نیاد پایین
من که واسه یه قلیون که ازاونه اینجوری حالم بده
چه جوری میتونم عکساشو پاره کنم.....