جمعه ۱۷ مهر ۹۴
جهیزیه مو روهم چیده بودم تو اتاقی که پارسال ساخته بودیم تو طبقه سوم و
تا یه ماه پیش خالی بود و الان شده کارگاه خیاطیمون
تواین چندتا بارون شدیدی که اومده بود مانرفته بودیم تو اون اتاق ،
بااینکه ما اونجارو ایزوگام کردیم ولی ازسقفش موقع بارون اب چکیده و
تمام وسایلام خیس شدن و جعبه هاشون خراب شده!
الان که بالا بودم دیدم داره روشون اب میچکه اومدم بیارمشون کنار که
دیدم تو دوتا بارون قبلی به اندازه کافی جعبه هاشون خراب شده!
مشتری هم داشتیم نشسته بودن تالباسشون حاضر شه،
وقتی جلوشون ملافه ای که رووسایلم بود و کشیدم کنار احساس کردم با نگاهاشون له م کردن
...
ازت متنفرم بهنام ....
تومنو به این روز انداختی.....