دیشب با اقای ف حرف میزدم
یه موضوع کاری بود دیگه ادامه پیدا کرد و نزدیک
۱ساعت و نیم حرف زدیم
از وقتی باهام در مورد طلاقش صحبت کرده
دیگه روش باز شده و بیشتر حرف میزنه از گذشته ش
از اینکه چند ماه بعد از طلاقش دختره ازدواج میکنه
و تازگیافهمیده دختره طلاق گرفته
از اینکه عذاب وجدان داره و ناراحته و فکر میکنه به خاطر اونه که
برای دختره این اتفاق افتاده....
از اینکه همش به گذشته ش فک میکنه...