زندگی رویایی🖤

روز مصاحبه با یه دختره شماره رد و بدل کردیم

قرار شد اگه به اون یا من زنگ زدن به همدیگه خبر بدیم

امشب زنگ زد بهم گفت دیگه منتظر نباش ۳۰ نفر رو انتخاب کردن

گفتم تو از کجا میدونی ؟گفت تو بیمارستان اشنا دارم 

۳۰ نفر رو انتخاب کردم ماهام جزوشون نبودیم...

خب الان من چندتا سوال از خدای بسیار مهربون دارم

خدای عزیز وقتی۲۱ سالم بود طلاق گرفتم شما کجا تشریف داشتید که

بهم کمک کنید؟

وقتی یه محل بهم میگفتن دست خورده شما جز تماشا چیکار کردی؟

خدای مهربان ۲۲ سالم بود رفتم تو بهزیستی از بچه های معلول نگهداری کردم

وقتی دخترای همسنم دنبال گردش و تفریح بودن من داشتم پوشک 

عوض میکردم میشه لطفا بگی چه قدمی برای بهتر شدن شرایطم برداشتی؟

خدای عادل وقتی درخواست دادم برا ارتقای شغل و رد شد کجا بودی؟

شبایی که تا صبح خوابم نمیبره کجایی؟؟

این مصاحبه برای من یه اتفاق بزرگ بود میشد که تمام این چند سال 

جبران شه میشد که حالم بهتر شه 

میشه لطف کنی و بگی نمیشد این یه بار رو زحمت بکشی یه کمکی بکنی 

و مشکل من و حل کنی؟؟

حتما پس فردا مردیم جهنمم میخوای ببریمون😒

۳ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
سینا
۲۴ بهمن ۲۳:۲۹

سلام

این خیلی خوبه که هنوز هم با خدا حرف می زنی و خیلی بهتر اینکه باز هم بهش میگی مهربون!

هر وقتی تونستی بعد از هر شکستی خدا را فراموش کنی بدون اون هم تورو به کل فراموش کرده! تا حالا شده یه روز به خدا فکر نکنی و فراموشش کرده باشی؟!

اگه نشده مطمئن باش اونم تورو فراموش نکرده

دنیا که به آخر نرسیده

زندگی که تموم نشده

ببین خدا خیلی بزرگه

شاید یه روزی خوشبختی به ما هم لبخند بزنه

من ایمان دارم این اتفاق می افته

و تو لازم نیست دنبال کار بگردی و تا ابد سرکار بری

یه روزی الکی الکی یه جایی حسابت پر از پول می شه

یه جایی یه چیزی برنده میشی

یه پول زیاد

و یا هر اتقاق خوب و قشنگی که انتظارش رو داری...

یا مسیر زندگی ما اینوری ها عوض میشه

اعتقاد به این دارم خدا برای اینکه از دل ما دربیاره و اون چیزی که حقمون بوده رو بهمون بده لحظه قبل از مرگ عمرمون رو انقد زیاد می کنه و به ما همه ی اون چیزهایی که دوست داشتیم رو میده!

پس خدا هنوز وقت داره برای اینکه خوشبختی رو مهمون ما کنه.

خدا انقد بزرگه و انقد قدرت داره که هرچیزی که بهش فکر کنی رو می تونه خلق کنه

مثلا آرزو کن یه پات روی سیاره زحل باشه و یه پای دیگه ات هم روی اورانوس، بعد دلت میخواد خورشید زنده بشه و برات یه بستنی وانیلی درست کنه و بهت بده که نوش کنی!

آیا به نظرت همچنین چیزی برای خدا غیرممکنه؟

به هرچیزی که فکر کنی خدا می تونه فکرت رو عملی کنه

به خاطر این ناملایمات های یکی دو روز زندگی توجه نکن

خدا کسی رو فراموش نمی کنه

شاید پس فردا الکی الکی یه اتفاق خیلی خوب برات افتاد و تو غرق خوشبختی شدی

از نظر من ممکنه و چیزی به نام ناممکن وجود نداره

پاسخ :

ای بابا
نمیشه که بهش فک نکرد ولی این مهربونی که من بهش میگم داستان
همون مردیه که کنار ساحل نون خشکشو میزده به اب دریا و میخورده و میگفته
خدایا شکرت بهش میگن واسه چی داری شکرش میکنی با این وضعیتی که داری ؟
میگه این شکری که من میگم واسش از صدتا فحش بدتره
حالا من نمیگم فحش ولی میگم مهربونی که من میگم خودش میدونه پشتش 
چه حرفا هست 
تار و پود √
۲۵ بهمن ۱۰:۵۰

غمگین بود ولی جمله آخرش قشنگ بود :)))

پاسخ :

سحر
۲۶ بهمن ۱۸:۳۵

عزیزکم😞

پاسخ :

🖤
سحر عزیزم مرسی  که همراهی 
چقدر خوشحال میشم میبینم دوستای خوبی مثل تو دارم
من علائم افسردگی رو خوب میدونم ،ولی دارم سعی میکنم بهش توجه نکنم
سعی میکنم خودمو گول بزنم که نه تو افسرده نیسی فقط الان بهم ریختی
میدونمم که اگه الان برم دکتر حتما بهم کلی دارو میده
ولی میترسم از دارو خوردن 
میترسم دارو بخورم و همش بخوابم 
میترسم تو حال خودم نباشم و نفهمم اطرافم چه اتفاقی 
میوفته...
وقتی تازه جدا شده بودم خیلی عصبی بودم 
دائم تو خونه دعوا میکردم هرچی دلم میخواست
بهشون میگفتم مامانم چند بار وسط دعوا بهم گفت تو دیوونه شدی 
این دیوونه  گفتنا بارها و بارها از زبون شایان و سونیا هم تکرار
شد ،
میترسم از حالم پیششون حرفی بزنم اونوقت دوباره
وسط هر موضوعی بهم بگن دیوونه..


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان