خواب...

از سرکار که اومدم 

خوابیدم مثلا میخواستم کل امروز و بخوابم 

والان یه ساعته که بیدار شدم 

کلا ۳ ساعت خوابیدم

میخوام دوسه تاقرص خواب بخورم و تا فردا بیدار نشم

حال روحیم اوکی نیس نه به خاطر اکس و این داستانا

کلا بهم ریختم و وقتی بهم ریخته باشم میتونم بشینم و

واسه ترک دیوارم های های گریه کنم 

باید بخوابم

وقتی خوابم حالم بهتره...

۸ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
سینا
۱۱ بهمن ۱۴:۴۸

سلام

سر خود قرص خواب نخور

یا خوردی هم بیشتر از یه دونه نخور

واسه بیمارستان هم که گفتی نگران نباش

خدا بزرگه، احتمال قبولیت هم زیاده

انشاءالله قبول میشی

به چیزی و کسی فکر نکن

آروم باش

توی این دنیا چیزی وجود نداره که آرامش رو از تو بگیره

همه ی کائنات با هم آفریده شدن تا تو به آرامش برسی

این روزها هم میان و میگذرن

امیدوارم خاطرات خوبی برات باشن

مواظب خودت هم باش

پاسخ :

امروز نخوردم 
نمیدونم قرصه رو گرفتم دستم که بخورم ولی نخوردم
دست خودم نیس حالم خوب نبودنی اصلا نمیتونم بخوابم....
واسه مصاحبه که نمیدونم زنگ میزنن یا نه
با چند تا از بچه هایی مصابه دادن شماره رد و بدل کردیم و در ارتباطیم
به هیچکس زنگ نزدن 
دیگه نمیخوام تو وبلاگم چیزی در موردش بنویسم اگه زنگ زدم میام و خبرشو 
مینویسم اینقدر که بهش فکر کردم تا اسمش میاد سر درد میگیرم
کاش اصن مصاحبه رو نمیرفتم از اونروزه که من اینقدر اعصابم خورده ...
مرسی از انرژی مثبتی که میفرستی 
🌹🌹

سینا
۱۱ بهمن ۱۸:۴۷

میدونی من وقتی چیزی به دلم می افته توی ذهنم هی تکرار میشه

تکرار کردن باعث میشه چیزهایی که دوست داری به خودت جذب کنی

الان هم به دلم افتاده که تو قبول میشی

مثل این داستان که از قبل نوشته بودم و الان گفتم برات بفرستم

بهتره چیزی که دوست داری انقد بهش فکر کنی تا جذب خودت کنی

بجای جذب کردن غمها، آرزوهات رو به خودت جذب کن، داستان زیر کاملا واقعیه و برای خودم اتفاق افتاده، حتی میشه اشیا رو هم با قدرت اراده و تلقین به خودمون جذب کنیم

***

سالها قبل، یعنی حدودا سال 86 بود، یادمه تازه سیم کارت های اعتباری همراه اول اومده بود و اونموقع برای پیش ثبت نام باید هزار تومن پول می دادی!

یکی از روزها با چند تا از بچه ها نشسته بودیم و داشتیم حرف میزدیم که یهو بحث عوض شد و در مورد خرید این سیم کارتها حرف زدیم. کاوه یکی از دوستام بود که سیم کارت دائمی داشت و نمی خواست برای سیم کارت اعتباری ثبت نام کنه! منم نیتم این نبود ثبت نام کنم چون احتیاجی بهش نداشتم! داشتیم حرف میزدیم که یهو کاوه گفت اگه کسی اعتباری شماره من گیرش بیاد حاضرم سیم کارتش رو 150 هزار تومن ازش بخرم!

نمی دونم چی شد که منم اتفاقی گفتم کاوه من ثبت نام نمی کنم ولی اگه ثبت نام کنم مطمئنم همین شماره تو مال من میشه!

بعدش رفتم خونه، من و مادرم و برادر کوچیکم با هم زندگی می کردیم. شناسنامه و کارت ملی اونا رو هم گرفتم و روز بعد رفتم واسه خرید سیم کارت اعتباری ثبت نام کردم، یکی برای خودم و مادرم و برادرم!

اون موقع باید صبر می کردی سیم کارت برات بیاد و اکثرا برای خریدش ثبت نام می کردن!

چند وقت بعد سیم کارتها رو می رفتیم از پست بانک تحویل می گرفتیم.

یه مدت طول کشید تا سیم کارتهایی که براشون ثبت نام کرده بودم اومدن‌!

یادمه تا روزی که سیم کارتها رو رفتم تحویل گرفتم همش به اون حرفم با کاوه فکر می کردم که شماره اعتباری که براش ثبت نام کردم دقیقا همونی میشه که جریانش رو به کاوه گفته بودم!

کاملا اتفاقی هر روز به خودم تلقین می کردم که شماره من همون اعتباری شماره کاوه میشه!

چند وقت بعد که رفتم سیم کارتها رو تحویل بگیرم پست بانکی که رفته بودم خیلی شلوغ بود!

و کلی ایستادم تا نوبتم شد، وقتی اسمم رو خوندن دستم رو میون اون همه جمعیت بلند کردم تا سیم کارتهام رو تحویل بگیرم

اول شماره مادرم رو تحویل گرفتم

چهار رقم آخر شماره مادرم رو نگاه کردم 8119 بود!

خیلی تعجب کردم!

بعد شماره برادرم رو تحویل گرفتم که اونم چهار رقم آخرش 8120 بود!

هی داشت تعجبم بیشتر و بیشتر و بیشتر می شد تا اینکه شماره خودم رو تحویل گرفتم!

چهار رقم آخر شماره من 8121 بود!

یعنی دقیقا همون شماره کاوه فقط اعتباریش!

دقیقا پیش شماره و چهار رقم آخر شماره من با پیش شماره و چهار رقم آخر شماره کاوه یکی بود فقط سیم کارت اون دائمی بود و سیم کارت من اعتباری!

و همونی بود که کاوه گفته بود حاضره از هرکسی که این شماره رو داشته باشه 150 هزار تومن بخره!

اون سالها سیم کارتهای اعتباری رو فوق فوقش 50 هزار تومن می خریدن!

همون روز رفتم پیش کاوه و جریان رو بهش گفتم

کاوه هم خیلی تعجب کرده بود!

گفتم بیا بهت بفروشم!

ولی کاوه سیم کارت رو ازم نخرید چون پول نداشت و منم یکی دو روز بعد سیم کارتم رو فروختم به یکی دیگه از دوستام، چون بهش احتیاجی نداشتم!

سالها بعد یه بار می خواستم به این دوستم زنگ بزنم که سیم کارتم رو بهش فروخته بودم ولی شماره اش رو یادم رفته بود!

تا اینکه یادم اومد که عه سیم کارتی که دستشه اصلا من خودم بهش فروختم!

بعدش بهش زنگ زدم!

و...

نمی دونم اون سال چه اتفاقی افتاد و چی شد که من با قدرت تلقین و ذهنم یک شیء فیزیکی و یه شماره و عددی رو جذب خودم کردم!

همیشه برام سواله که چی شد با قدرت فکر کردن دقیقا شماره ای که می خواستم رو به دست آوردم!

پاسخ :

چقد عجیب بود داستانت😐
این خودش یه قدرته
من ندارمش
من به هرچی امید داشتم نشد 
هروقت جلوجلو واسه چیزی مطمعن بودم نشد...
 تو ظاهر شاید کسی نتونه متوجه بشه
من شدیدا از نظر روحی بهم ریخته م 
سرکار صدای خنده هام قطع نمیشه
همه منو با صدای خنده هام میشناسن
ولی واقعیت چیز دیگه س 
از یه مدت خیلی قبله که از کارم متنفرم
و هیچ راهی برای فرار از اینجا نداشتم 
چون حقوقش نسبت به جاهای دیگه خوبه
و اینکه حقوقمون سر وقته
واسه همین من نمیتونم از اینجا بیرون بیام 
خب برم بیرون چیکار‌کنم؟
باید کار کنم و طبق چیزایی که میبینم میدونم اینجا حداقل از
نظر مالی برام خوبه
وقتی ازمون دادم همون دوسه روز اول کلا بیخیال بیمارستان شدم
چون گفتم نمیشه بابا اینا تعدادشون خیلی بود 
ولی از مصاحبه به اینور  اصن یه جور وحشتناکی بهم ریختم
انگار تنها راه نجاتمو از دست دادم 
همش چشمم به گوشیمه 
همش باخودم میگم خب اگه زنگ نزنن تو تا ابد اسیر همینجا خواهی موند....

سحر
۱۱ بهمن ۱۹:۴۵

خوب باشی عزیزکم❤️

پاسخ :

سینا
۱۱ بهمن ۲۰:۴۸

هیچ کاری توی دنیا نشدنی نیست

میدونی من سنم زیاد شده 41 سال

تا حالا هرگز واسه کسی کار نکردم کارم برنامه نویسیه! منت کسی رو نمی کشم

حتی واسه کار جایی هم نرفته بودم، امسال الکی الکی گفتم ببینم اصلا جایی منو قبول می کنن یا نه! دو جا بیشتر واسه مصاحبه نرفتم، دو سه جای دیگه هم زنگ زدن نرفتم! یه جا رفتم حقوق زیاد نوشته بودم خوششون اومده بودم ازم ولی بخاطر حقوق درخواست کار منو کنسل کردن! توی اپ جاب ویژن درخواست داده بودم، یه جا دیگه هم رفتم اونجا من اولین نفری بودم که واسه مصاحبه رفتم، همون روز اول از من و از کارم خوششون اومده بود، گفتن از فردا شما بیا ما بجز شما کسی رو نمی خوایم! گفتن چقدر میخوای؟! گفتم حداقل پنج تا! گفتن باشه قبول از فردا بیا! بعد گفتم بابا پنج تا کمه حداقل گفتم پنج تا! گفتن شما بیا مشکلت پول نباشه! روز بعد نرفتم زنگ زدن گفتن برای چی نیومدی! گفتم پنج میلیون کمه! گفتن هفت تا بیا! گفتم هفت میلیون هم کمه! گفتن بیا در موردش حرف میزنیم! گفتم ببخشید من توی خونه بیشتر از این درمیارم و منت کسی هم نمی کشم! دوستم بیرون واسه یه شرکت کار می کنه ماهی 16 میلیون میگیره اندازه منم برنامه نویسی بلده! هفت میلیون رو کجای دلم بذارم آخه! من ماهی سه میلیون کرایه خونه میدم! خلاصه نرفتم

هرجایی که رفتی درخواست کار دادی باید یه جوری رفتار کنی که اونا به تو نیاز دارن نه تو به اونا! برای این کار هم نگران نباش، احتمال قبولیت بیشتر از پنجاه درصده

به خودت انگیزه کار کردن و امید داشتن بده

تو می تونی هرچیزی رو توی دنیا بدست بیاری

یه کار و یه شغل که چیز مهمی نیست

من شک ندارم کارو بهت میدن

مصاحبه رفتن هم فوت و فن خودش رو داره

من روانشناسی خوندم ولی برنامه نویسی می کنم

هرجایی برم انقد بلدم خوب حرف بزنم که همون اول از کارم خوششون میاد

تازه با یه کار بیرون که دنیا به اتمام نمیرسه

وقتهایی که خونه ای سعی کن کاری یاد بگیری و از توی نت درآمد داشته باشی

اینطوری منت کسی و جایی رو نمی کشی

الان اکثر مردم روی آوردن به خرید و فروش ارزهای مجازی

حداقل در موردشون تحقیق کن یاد بگیری چی هستن

اینترنت بزرگترین منبع برای یادگیری و آموزشه، سعی کن ازش استفاده کنی

پاسخ :

از مصاحبه م راضیم هیچ مشکلی نبود
میگم زیادی راحت بود 
وقتی واسه من زیادی راحت بود پس واسه بقیه هم راحته
وقتی همه خوب باشن میرن سراغ جوون تر
یه تایمی در مورد ارز دیجیتال و این داستانا تحقیق کردم ولی ریسکه
من فرصت ریسک کردن و ندارم
پسری که قبلا باهاش بودم وقتی بورس شرایطش خوب بود با سودی
که کرد ماشینشو عوض کرد بعدم رفت دنبال ارز دیجیتال خیلیم راضی بود 
ولی بازم ریسکه میگفت بیا تو این راه ولی امادگیشو داشته باش یهو
همه چیز بره رو هوا 
منم اینقدر همه چی واسم اوکی نیس که بخوام رو همین چیزایی که دارم ریسک
کنم

سینا
۱۱ بهمن ۲۲:۰۳

منظورم این بود در موردش تحقیق کن

و یادش بگیر

نه اینکه ندونسته بری توی دل این کار

هر وقت نت داشتی به معلوماتت اضافه کن

در مورد چیزهایی که بلد نیستی و دوست داری یادشون بگیری تحقیق کن

منتظر نمون یه جایی نیرو واسه کار بخواد

تو خودت کاری کن توی خونه هم درآمد داشته باشی

الان فکر کردن و ایده داشتن پول میاره

با فکرهای کوچیک هم میشه کارهای بزرگ کرد

ذهن خودت رو درگیر افکار منفی نکن

سعی کن وقتی گوشی دستته از توی نت چیزهای جدید یاد بگیری که درآمدت بیشتر بشه

 

پاسخ :

من کار تتو صورت و بدنم انجام میدم
خیاطی هم بلدم 
از تتو درامد دارم 

سینا
۱۲ بهمن ۱۸:۲۲

خیلی هم عالیه

الان بخواهی تتو رو بصورت حرفه ای انجام بدی باید به توانایی هات اضافه کنی

مثلا سعی کن در کنارش نقاشی هم یاد بگیری

چون تسلط به نقاشی کردن باعث می شه تتو های بهتری بکشی

کسانی که تتو انجام میدن باید ظریف کارهای دقیق رو بتونن بهتر از بقیه انحام بدن

دیدم خیلی ها تتو کردن ولی چنگی به دل نزده چون هم طرحها تعریفی نداشتن و هم ظریف کاری نداشتن، شاید هم بخاطر میزان پولی بوده که پرداخت کردن ولی خب هرکسی حرفه ای اینکارو بخواد انجام بده باید همه نوع ظریف کاری هم بلد باشه انجام بده، مثل دندانپزشکی که همه یه چیزی رو یاد می گیرند ولی هر کسی ظریف کاریها و خلاقیت بیشتری داشته باشه کارش هم بهتره، در کنار همه ی اینها مواد استفاده شده هم باید خوب باشن

با خیاطی کردن که متاسفانه نمیشه به اون صورت پول درآورد. همین که بلدی خوبه ولی برای منبع درآمد بهش نگاه نکن چون درآمدش نمی تونه همیشگی باشه و نمیشه همیشه مشتری داشت!

ولی تتو که بلدی رو دایره معلومات و توانایی هاتو گسترش بده

در کنارش همونطوری که گفتم در مورد ارزهای دیجیتال هم تحقیق کن

نسلهای بعد ما اکثرا از ارزهای دیجیتال درآمد خواهند شد.

پس هر چه زودتر یاد بگیری بهتره

با اینکار از بقیه که هنوز چیزی در موردش نمی دونن جلو می افتی

 

پاسخ :

میدونی من الام ۳ ساله کار تتو انجام میدم و من به قطع میتونم بگم پیشرفت تو تتو 
ارتباط مستقیم داره به کار با اقایون 
اقایونن که ‌کار حرفه  ای میخوان کار،سه بعدی میخوان
خانوما تهش یه پروانه میخوان بزنن مچ پاشون البته هستن خانومایی که مثل اقایون دنبال تتو های پرکارن 
ولی خیلی کمن 
وقتی تو یاد بگیری ولی نزنی چه فایده داره؟ رفتم تتو سه بعدی یاد گرفتم فقط رو پوست مصنوعی زدم
من فقط واسه خانوما کار میکنم یعنی خانواده نمیزارن واسه اقایون کار کنم 
همش میگم حیف پولی که هدر دادی واسه هیچکسم نزدی 
فقط واسه اینکه یادم نره رو پوست مصنوعی میزنم
یه کم دغدغه م کم شه در مورد ارز دیجیتالم تحقیق میکنم 
سینا
۱۲ بهمن ۲۰:۳۶

بله درست میگی

یه خانومی همسایه امه

که تتو زده، گفت آخراش رو یه مرده اومده براش زده چون ظریف کاری می خواسته

ولی بازم درست و حسابی نشده! تتو زیادش خوب نیست ولی وقتی یه پروانه هم بزنی ولی هنری باشه ارزشش خیلی زیاد میشه

توی ایران این ممانعت ها هست و فعلا کاریش نمیشه کرد، شاید تا ده سال آینده یه خرده موانع واسه این کارها کمتر بشه پس ناامید نشو

توی تهران کار کردن خوبه و راحت میشه باهاش پول درآورد

در کنارش حتی می تونی آرایشگری یاد بگیری چون آرایشگری شغل خوب و پردرآمدیه

پاسخ :

تو اصلا سن و در نظر نمیگیری 
من ۲۷ سالمه 
وقت ارایشگری یاد گرفتن دارم؟
چند سال طول میکشه تا از شاگردی در بیام و برسم حد متوسط 
بعد چقدر طول میکشه برسم به جایی که در امدم خوب باشه!
سن !
مسئله اینه!
سینا
۱۲ بهمن ۲۰:۵۱

سن رو بهونه نکن

واسه گرفتن یه مدرک کارشناسی چهار سال وقت لازمه

کسی هم که کارشناسی خونده با کسی که کارشناسی نخونده چند تا کتاب فاصله داره!

واسه آموزش هم بیشتر از این زمان نمی بره!

ثروت که همون جوونی سراغ همه نمیره

یکی در بیست سالگی، یکی در سی سالگی و یکی هم در پنجاه سالگی ثروتمند میشه

تو هم الان آرایشگری نمی دونی و یا هرکار دیگه ای!

با کسی که اینکارو می دونه فوقش چهار سال آموزش فاصله داری

ما که نمیدونیم چند سال عمر می کنیم ولی حداقلش رو هفتاد سال در نظر می گیریم

پس شما الان هنوز به میانسالی هم نرسیدی و خیلی زمان داری واسه آموزش هرکاری

من کسی هستم که وقتی نت داشته باشم هر چیزی رو ازش یاد می گیرم

الان بخوای آرایشگری یاد بگیری لازم نیست کلی براش پول بدی

توی نت و اینستا پر شده از آموزش هر چیزی که فکرش رو بکنی

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان