مامی مهربون!

صبح داشتم میرفتم مهد دیدم مامام بیداره داره چای میخوره واسه شایانم ناراحته،

گفتم حرف تو حرف بندازم ناراحتیش یادش بره گفتم مثلا منم دارم میرم شلمچه فقط واسه شایان دلت تنگ 

میشه منو اصلا دوست نداری!

برگشته میگه 

خفه شو ....نخور

خنگول!!!!

@____@

بهش میگم داری فحش میدی که ثابت کنی دوستم داری؟؟

نمیخوام اصن دوستم نداشته باش!

۴ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
RaCi naL
۱۸ اسفند ۱۴:۰۲
مامانا ماهن ^_^

پاسخ :

: )
His Love
۱۸ اسفند ۱۴:۱۳
:)) آخِی!!
مامانا یه وقتایی دوس داشتناشون خشن میشه :دی

چه ســفره 7ســـینِ قشنگی بود ^-^
ایشالا داداشتون َمـ به سلامتی سربازیشونُ برن و تمومـ شه زود

پاسخ :

والا  مامان من اصن زد احساساتمو پوکوند!!!!!
هفت سینه رو کلی واسش زحمت کشیدم که تو عکسای بچه ها خوشگل باشه!!!!
ممنونم عزیزم ایشالا همه داداشای سرباز صحیح سلامت سربازیشونو تموم کنن
دیانا
۱۸ اسفند ۱۸:۰۴
خخخخخ ایکون روده بر

پاسخ :

میبینی حال و روز منو؟؟؟؟اصن محبت مامانم منو داغون کرده!
امیرحسین
۱۸ اسفند ۲۳:۱۹

خدا همه مادررو حفظ کنه

مال ما ک امروز خدابهش خیلی رحم کرد

4 تا بخیه خورددد

هرسال خونه تکونی ی مجروح دادم اون پارسال اینم امسال مامان

من  خدارو شکر اخرش ختم ب خیر شد

پاسخ :

سلام ای بابا,الان بهترن؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان